داستان حکایت دو دوست....
 
درباره وبلاگ


چه رسم جالبي است! محبت را ميگذارند پاي احتياجت. صداقت را ميگذارند پاي نفهميت نگرانيت را ميگذارند پاي تنهاييت وفاداري ات را ميگذارند پاي بيکسي ات و انقدر تکرار ميکنند تا خودت هم باورت شه تنهايي!!!! دکتر علي شريعتي
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • loxblog
  • .:. گروه اینترنتی ایران اسکای .:.
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تلخ و شیرین و آدرس talkh-shirin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 96
بازدید کل : 21275
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1

ܓ ܓ تلخ و شیرین ܓ ܓ




حکایت دو دوست....

دو دوست با پای پياده از جاده ای در بيابان عبور ميکردند.

بين راه سر موضوعی اختلاف پيدا کردند و به مشاجره پرداختند.يکی از آنها از سر

خشم؛بر چهره ديگری سيلی زد. دوستی که سيلی خورده بود؛سخت آزرده شد

 ولی بدون آنکه چيزی بگويد،روی شنهای بيابان نوشت "امروز بهترين دوست من

بر چهره ام سيلی زد".

آن دو کنار يکديگر به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادی رسيدند. تصميم گرفتند

 قدری آنجا بمانند و كنار برکه آب استراحت کنند.ناگهان شخصی که سيلی خورده

بود؛ لغزيد و در آب افتاد. نزديک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را

 نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات يافت؛ بر روی صخره ای سنگی اين جمله

 را حک کرد: "امروز بهترين دوستم جان مرا نجات داد".

دوستش با تعجب پرسيد: بعد از آنکه من با سيلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی

 شنهای بيابان نوشتی ولی حالا اين جمله را روی تخته سنگ حک ميکنی؟ ديگری

 لبخند زد و گفت: "وقتی کسی ما را آزار ميدهد؛ بايد روی شنهای صحرا بنويسيم

تا بادهای بخشش؛آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما ميکند بايد

 آن را روی سنگ حک کنيم تا هيچ بادی نتواند آن را از يادها ببرد."


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : توراندخت